خوشبختانه بحث به مغز اصلي و محتوايي خود يعني مفهوم توان ظاهري ترانسفورماتور نزديك شده است. فرض كنيد با يك شركت سازنده ترانسفورماتور قرارداد ساخت يك ترانس با نسبت تبديل و توان نامي مشخص انعقاد كرده ايد. پس از مدتي متوجه مي شويد كه در ارسال مشخصات فني اشتباه نموده ايد و بايد ترانس با همان جريانهاي نامي قبلي اما با ولتاژهايي معادل نصف ولتاژ اعلام شده در هر دو سوي ترانسفورماتور ساخته شود. شما اين تغييرات را به سازنده اعلام مي نماييد و اعلام مي كنيد انتظار داريد بدون تغيير شرايط مالي قرارداد تنها تغييرات فني اعمال گردد. در اين صورت به نظر شما سازنده ترانس از اين پيشنهاد استقبال خواهد كرد يا نه؟ مسلماً بله چون او با همان مبلغ قرار داد ترانسي با نصف ظرفيت قبلي تحويل خواهد داد. واقعيت آن است كه آنچه تعيين كننده مشخصات فيزيكي هسته ترانس است، ولت بر دور سيم پيچي و به تبع آن چگالي فلوي عبوري از هسته است. در مثال ترانس زمين زيگ – زاگ اين ولتاژ عملاً با نسبت 73/1 كوچك مي شود، يعني تمامي هسته ترانس تنها درگير ولت بر دوري متناسب با ولتاژ كوچك شده مزبور خواهد بود. بنابراين توان نامي ترانس به همان نسبت كاهش مي يابد. لطفاً توجه فرمائيد ، توان نامي ترانس يك كميت تعريف شده الكتريكي و معادل ظرفيت انتقال توان ظاهري سيستم است . بله اگر به جاي ترانس يك بانك هيتر الكتريكي با شش قطعه حامل جريان داشتيم كل ظرفيت مصرفي معادل حاصل جمع توان مصرف شده توسط شش المان گرم كننده بود.اما در اينجا در هر فاز با دو المان سري شده كه هر يك از ولتاژي نابرابر با ولتاژ فاز برخوردارند روبرو هستيم . اين دو المان هر چند از نظر الكتريكي سري هستند ولي تأثير مغناطيسي كاملاً مستقلي بر هسته ترانس دارند.