[حميد]

روزی از روزهای زیبای فروردین ماه ، پسر به اتفاق پدر به یکی از بوستانهای شهر برای گردش می روند . در راه بادکنکهای بازیگوش و رنگ رنگ پسربچه بادکنک فروش که ظاهراً همسن اوست توجهش را جلب می کند. از پدر می خواهد بزرگترین بادکنک را برای او بخرد .

پس از دریافت بادکنک مشغول مشاهده آن شده و بلافاصله از پدر می پرسد ، بزرگترین بادکنک ممکن چه ابعادی می تواند داشته باشد ؟ پدر می گوید راستش درست نمی دانم و بعد رو به پسرک بادکنک فروش نموده و می پرسد شما که متخصص این رشته هستید چیزی در این ارتباط شنیده اید !؟ پسرک بادکنک فروش که از دانش آموزان باهوش یکی از محله های جنوب شهر است و برای کمک به خانواده در محله های بالای شهر به قول خودش کاسبی می کند ، پس از قدری تأمل می گوید :
بزرگترین بادکنک ممکن کره زمین است ، با این تفاوت که بادکنکهای معمولی هوا را درون خود حبس می کنند ولی زمین آنرا بیرون خود نگه می دارد . چشمان پسر می درخشد و با اشتیاق می پرسد چه چیزی مانع فرار هوا از اطراف کره زمین می شود ؟ پسرک پاسخ می دهد ، جاذبه زمین . پسر که دیگر احساس می کند استاد قابلی پیدا کرده می پرسد پس چرا ماه با جاذبه خود قادر به اینکار نیست و فاقد جو است ؟
پسرک بادکنک فروش با لبخند می گوید ، ماه هم مثل بعضی از بادکنکهای من سوراخ است و نمی تواند هوا را بخوبی در اطراف خود نگاه دارد .
چگونه ؟ پسرک بادکنک فروش می گوید : لازم است قدری از تئوری جنبشی گازها برایت بگویم و ادامه می دهد …

آیا می توانید پاسخ پسرک بادکنک فروش را حدس بزنید ؟

Topic